بعد از آن که انقلاب مردم مصر با خلع حسنی مبارک، دیکتاتوری که 32 سال بر مسند قدرت تکیه زده بود به ثمر نشست، اینگونه تصور میشد که دیگر مردم متمدن مصر با رأی و صندوق سرنوشت خویش را رقم میزنند اما این روند دیری نپایید. پیروزی اسلامگرایان در انتخابات پارلمانی مصر، جهان و مشخصاً اسراییل و غرب را متحیر کرد و البته منتظر انتخابات ریاست جمهوری گذاشت و اتفاقاً این بار مهندسی انتخابات در دستور کار قرار گرفت، کاری که برای همپیمانان ارتش و شورای نظامی چندان هم آسان نبود. عدم تأیید کاندیدای حزب نور و یکی از دو کاندیدای اخوان و تأیید عبدالمنعم ابوالفتوح که حزب نور و بخشی از اخوانیها هوادرش بودند و همچنین به میدان آمدن احمد شفیق یار دیکتاتور، سناریویی بود که به نظر میرسید در آن سوی مرزهای مصر طراحی و فرماندهی شده بود اما وقتی در این فضا، کاندیدای اخوان و رقیب نظامیاش به دور دوم رسیدند، شوک دیگری به ارتش و حامیانش وارد شد. تبلیغات سازمانیافته و تشکیلاتی اخوان در بین اقشار مردم مورد توجه رسانههای عربی و غربی قرار گرفت تا اینبار نیز خواب از سر مخالفان صندوق رأی بپرد. تأخیر در اعلام پیروزی دکتر محمد مرسی مردم را دوباره به میدان تحریر و دیگر میدانهای مصر کشاند که اینبار نیز نتیجه داد و مصر محمد مرسی را به عنوان اولین رییسجمهور قانونی و برآمده از رأی مردم را به خود دید. فوق دکترای محافظت از موتور فضاپیما، رئیسجمهوری مصر را براساس آمار که در سایت معتبر ویکی پدیا درج شده است، باسوادترین رییسجمهور دنیا لقب داد و به افتخاری برای مردم مصر تبدیل شد. بعد از گذشت یک سال از دموکراسی در مصر که به تقویت روابط مصر در سطح بینالملل و ترمیم اقتصاد فلج شده که به اذعان کارشناسان با سپری شدن کمتر از چهار سال میتوانست به یکی از قدرتهای منطقه بدل شود و همچنین ترس از قدرت گرفتن اخوان در کشورهای دیگر مخصوصاً کشورهای عربی و البته شرایط استراتژیک مصر باعث شد تا اتحاد عربی-غربی دست به کار شود و با استفاده از مثلث شکست خورده البرادعی، صباحی و عمرو موسی و همچنین کمک میلیاردی امارات که از ترس تبدیل شدن شهر سویس به مرکز تجاری دیگر در خاورمیانه و رقیبی برای دبی، سر کیسه را شُل کرده بود و البته سعودیها که انگیزهی کمکشان ایدیولوژیکی بود، قسمتی از مردم قاهره را با جنگی تبلیغاتی به میدان آوردند تا مقدمات کودتایی نظامی را فراهم آورند. در این اثنا اخوانیها هم بیکار نبودند و با برپایی تظاهراتهای کاملاً مسالمتآمیز که اصول دموکراسی را رعایت میکرد، به حمایت از رئیسجمهور قانونی و منتخب مصریان پرداختند، برکناری محمد مرسی اعلام شد اما شیشهای نشکست، آتشی شعلهور نشد، خونی ریخته نشد و اخوان با تأکید بر رعایت اصول دموکراسی و حقوق شهروندان به اعتراضهایش ادامه داد اما صبر ارتش و کودتاچیان از استقامت اخوان که تلاش ارتش را در کشاندن اخوان به خشونت بیسرانجام گذاشته بود، لبریز کرد و زندان و کشتار مردم شروع شد تا جایی که در نماز صبح به نمازگزاران تیراندازی شد و چهرهی ارتش در بین مصریان متمدن قبیحتر از قبل شد. زندانی کردن محمد مرسی و خیرات شاطر و دیگر سران اخوان نیز مقاومت مردم را شکست نداد، تلاشهای اتحادیه اروپا، اتحادیه آفریقا و عرب، آمریکا و حتی امارات و عربستان نیز که هدفشان تثبیت کودتا بود، بیسرانجام ماند تا میدان رابعه العدویه به سنبل برادری، اتحاد، حقوق بشر و آزادی تبدیل شود. شاید آوردن نام این میدان در اینجای نوشته سؤال برانگیز باشد اما به این دلیل است که به هنگام گفتگوی اشتون و سایر نمایندگان با سران در بند اخوان، خروجی مذاکرات این بود که باید با مردمان رابعة العدویه گفتگو کرد و این مردم هستند که باید تصمیمگیرنده باشند، اصلی دیگر از دموکراسی و مردمسالاری که اینبار هم توسط مدعیان دموکراسی زیر پا نهاده شد. کشتار جمعی مردم در چهارشنبه خونین نیز اخوان را در دام خشونت قرار نداد؛ کشتاری که صدای مردمان آزادیخواه جهان را درآورد اما مدعیان حقوق بشر به مانند گذشته وقتی دیدند منافعشان به خطر میافتد، سکوت کردند و حتی امارات و عربستان پیام تبریک برای ارتش وابستهی مصر فرستادند. اعلان یک ماههی حکومت نظامی، دستگیری اعضای ارشد اخوان و خبر آزادی حسنی مبارک از زندان را میتوان از دستاوردهای بزرگ کودتا برای ارتش و حامیان عربی-غربیاش نام برد.
البته نباید فراموش کرد که اخوانیها با زندان غریب نیستند، آنها با سرنگونی حسنی مبارک بود که رنگ آزادی را احساس کردند. رهبرانی که در روزهای پس از کودتا همچون سران آزادی و دموکراسی در خیابانها بودند و پا به پای مردم علیه کودتا آمدند و حتی فرزندانشان را از دست دادند، اما پا پس نکشیدند و حاضر به معامله بر سر خون مردم نشدند. هر چه بود اخوان تجربهی بزرگی را پشتسر گذاشت و چهرهی وقیح حامیان دموکراسی و حقوق بشر را بیش از پیش برای جهانیان نمایان کرد. تجربهای که بسیاری از مخالفان دین آن را شکست اسلام سیاسی میدانند؛ اما باید بگوییم چرا در تمامی قوانین اساسی کشورهای جهان دورهی حکومت کردن یک حزب، ائتلاف یا شخص که با رأی مردم انتخاب شده بیش از چهار سال در نظر گرفته شده است؟ آیا در هر کشور که مخالف و اپوزیسیون باشد، باید به خیابان بیاید و حکومت را ساقط کند؟ باید این واقعیت را درک کرد که غرب و اسراییل دشمنان اصلی اسلام میانهرو هستند و به خوبی میدانند که اگر در مصر و دیگر کشورهای خاورمیانه اسلام میانهرو مجال داشته باشد، به خطری بزرگ برای منافعشان بدل میشود و نمیتوانند برنامههایشان را به پیش ببرند و اینک باید به انتظار نشست که روند دموکراسی در مصر متمدن به کجا و چگونه پیش میرود و شاید زمینهای برای بازگشت دوباره به دوران مبارک فراهم شود.
در پایان باید به دو نکتهی کلیدی اشاره کرد که نشان میدهد اخوان از این آزمون نیز سربلند بیرون آمده است، اول آنکه اخوان هرگز به طرف خشونت که خواست دشمنان اسلام بود کشیده نشد تا ارتش و حامیانش در این بازی هم بازنده باشند.
دوم این است که این کودتا باعث شد اخوانالمسلمین ناخودآگاه در جهان و توسط رسانههای عمدتاً غربی شناخته شود و چهرهی واقعی آن که تا به امروز اینگونه معرفی نمیشد نمایان شود و اتفاقاً سازمانی بودن آن، همه را متحیر ساخت؛ سازمانی که در هشتاد کشور جهان حامی و هوادار دارد و با اعتقاد به اصول حقوق بشر و دموکراسی در جامعهی مدنی، همچنان کاروانش به پیش میرود.
نظرات
رسول پیروتی
21 شهریور 1392 - 08:53با سپاس از برادر بزرگوارم کاک ایوب و با شناخت و مطالعه ای که بر اخوان دارم به یققین، خوشبینی نویسنده را محقق می دانم نوشته کاک ایوب آغاز راهی است بر معرفی توانمندیهایش
بدوننام
21 شهریور 1392 - 01:20سلام سپاسگزارم.
بدوننام
25 شهریور 1392 - 02:26دست مریزاد به نویسنده محترم تحلیلی زیبا بود. و برای تمامی برادران و خواهران دعوتگر آرزوی توفیق و سربلندی از پروردگار خواستارم و برای کاک ایوب نیز آرزوی توفیق بیشتر دارم و به انتظار هنرنمایی قلمش در راستایی دعوت و دعوتگری می نشینیم . طه کریمی
شهروند
29 شهریور 1392 - 06:05با سلام خدمت شما ناظران بر سایت جماعت . تا حالا چند کامنت گذاشتم حذف می کنید - متأسفانه کامنتی که نباید حذف بشه حذف می کنید و کامنتی که جنجال برانگیز و در شأن سایت نیست می گذارید - لطفا بیشتر دقت فرمائید. طه کریمی شهر ربط